۱۳۹۲ شهریور ۱۶, شنبه

۱۳۹۱ آذر ۲۵, شنبه

الخواهش

از رشت داشتم مي ‏آمدم تهران. صندلي سمت راستي پشت راننده نشستم. کنار من يه نفر شبيه آنگولايي ها نشسته بود و روي يه کاغذ مچاله ‏شده يه چيزهايي مي ‏نوشت. از آينه مي‏ ديدم که شکلک هاي عجيب ‏و غريب در مي ‏آره. بين راه از من يه آدرس پرسيد. اولين باري بود که بايد واقعاً به يه نفر به انگليسي جواب می دادم. توي برگه آدرس يه جايي به فارسي ولي با حروف انگليسي نوشته شده بود. راهنماييش کردم که چيکار کنه. از من تشکر کرد. نمي ‏دونستم در جواب تشکرش بهش چي بگم. واسه همين بهش گفتم "الخواهش"! البته با صداي خيلي آهسته گفتم که متوجه نشه.

۱۳۹۱ مرداد ۱۴, شنبه

یادداشت شنبه 14 مرداد 1391

ديروز طي يک اقدام سريع 21 صفحه نوشته پرينت شده رو پاره کردم. اين 21 صفحه مقدمه يه کتاب بودند که حدود 8 سال پيش پرينت گرفته بودم. خود کتاب رو خودم همون 8 سال پيش خوندم؛ اما تو اين 8 سال به هرکسي گفتم که مقدمه 21 صفحه اي يه کتاب رو مي دم مطالعه کنن، هيچ کسي پيدا نشد که اون 21 صفحه رو از من بگيره و بخونه. هرکسي براي نخوندنش يه بهانه اي تراشيد. به اين انسانها اميدي نيست.

تهران، 21:13 August 4, 2012

۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

گير كردن در طبقه دوم هرم مازلو

گير كردن در طبقه دوم هرم مازلو
(در ادامه بازشناخت علل برخي از مشكلات رفتاري)
امروز وقت پيدا كردم تا اولين بخش از مسائلي را كه مطرح كرده بودم مختصراً توضيح دهم. مسائل اينها بودند:
  • انداختن روفرشي روي فرش
  • انداختن پارچه روي مبل
  • انداختن قاب روي كنترل لوازم برقي، مانند تلويزيون، ويديو، ...
  • انداختن قاب روي گوشي تلفن همراه
  • نكندن تلق روي صفحه تلويزيون، مونيتور، گوشي موبايل، ...
  • روكش گرفتن ماشين حساب
  • جدا نكردن نايلونهاي روكش اتومبيلهاي نو تا مدتها پس از خريداري (يكي از اساتيد روانشناسي من كه در دانشگاه تهران تدريس مي‏كند مي‏گفت كه چند سال پيش شركت ايران خودرو براي يافتن دليل اين معظل و رفع آن يك پايان‏ نامه در دانشگاه تهران تعريف كرده است.)
  • خريدن دو سري از يك چيز، مثل مبل و ميز و ظرف، يك سري براي مهمان و يك سري براي خود
  • ...
پيش از صحبت در مورد دليل اين حركات، يك نظريه از آبراهام هَرولد مازلو را بيان مي‏كنم:
مازلو (Maslow)، روانشناس آمريكايي قرن بيستم، درباره "سلسله مراتب نیازها" نظريه‏ اي دارد، كه امروزه به "نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی" مي‏ شناسند. او اين نظريه را در سال ۱۹۵۴ در کتاب «انگیزه و شخصیت» منتشر کرد.
نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی مازلو (Hierarchy of Human Needs) معمولاً به شکل یک هرم متشکل از ۵ (یا ۷) طبقه ترسیم می‌شود.

این سلسله مراتب، از نیازهای ابتدایی در طبقه پایینی شروع شده و هرچه بالاتر می‌رود نیازهای پیچیده‌تر انسانی را معرفی می‌کند که به ترتیب عبارتند از: نیازهای فیزیولوژیک، نیاز به احساس امنيت، نیاز به تعلق خاطر، نیاز به احترام، و نیاز به خودشکوفایی.
نيازهاي پيش‏گفته به طور خلاصه شامل عناوين زير هستند.
  • نيازهاي فيزيولوژيك: نياز به تنفس، غذا، آب، سـكـس، خواب، تعادل حياتي
  • نياز به احساس امنيت: امنيت جاني، امنيت شغلي، امنيت منابع، امنيت اخلاقي، امنيت خانواده، بهداشت و سلامت، امنيت دارايي
  • نياز به تعلق خاطر: دوستي، خانواده، صميميت جنسي
  • نياز به احترام: عزت نفس، خودباوري (اعتماد به نفس)، موفقيت، احترام متقابل (احترام به ديگران و احترام از ديگران)
  • نياز به خودشكوفايي: اخلاق،‌ خلاقيت، سريع‏ العمل، قابليت حل مشكلات، عدم تعصب، واقعيت‏ پذير
طبق نظریه مازلو، هر «نياز» هرچقدر پایین‌تر قرار داشته باشد، قوی‌تر است و بدون ارضای نیازهای هر طبقه نمی‌توان به طبقه بالاتر دست یافت. مطابق نظر او، انسان براي رسيدن به هركدام از اين طبقات بايد طبقات قبلي را پشت سر بگذارد.

در اينجا من نمي‏خواهم در مورد همة نيازها صحبت كنم؛ فقط مي‏خواهم در مورد طبقة دوم اين هرم، كه در مورد نياز به احساس امنيت است، اندكي توضيح بدهم.
خود امنیت به سطوح و حوزه‏ هاي مختلفی تقسیم می‌شود، مانند امنیت فردی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، امنیت قضایی، امنیت فرهنگی، امنيت مالي، امنیت در برابر جرائم، امنیت در برابر حوداث و بيماری‌ها، ايمني در بـرابـر عوامل طبيعي، مانند زلزله و طوفان.
كسي كه به هر دليل احساس امنيت نكند، در طبقه دوم هرم مازلو گير كرده است. چنين شخصي ممكن است با افكار زيادي در ذهنش درگير باشد، كه او را وادار به كارهايي كند كه از ديد ديگران نه لازم به نظر برسد و نه منطقي. شخصي كه فرش گران‏قيمتش را با يك روفرشي مي‏پوشاند، نسبت به منابع و دارييهايش احساس امنيت ندارد. اين شخص همواره با خود فكر مي‏كند كه اگر آن فرش كثيف شود، كهنه شود، پاره شود، و يا هر اتفاق ديگري برايش بيفتد، يا نمي‏تواند آنرا با يكي ديگر جايگزين كند، يا براي جايگزيني آن دچار ضرر و زحمت مي‏شود.
دليل جدا نكردن نايلون صندليهاي اتومبيلهاي نو تا چند ماه بعد از كار هم همين عدم احساس امنيت است. دليل چيدن ظروف چيني در بوفه و استفاده از ظروف ملامين هم همين عدم احساس امنيت است.
دلیل همه اين موارد مشابهي كه در بالا ليست كردم، و احتمالاً شما مي‏توانيد چند تاي ديگر به آن اضافه كنيد، هم همين عدم احساس امنيت، يا گير كردن در طبقه دوم هرم سلسله مراتبي نيازهاي انسان است.
گوشزد ـ بعضي حركات تقريباً مشابه وجود دارد كه دليل آن چنين چيزي نيست؛ و اصولاً مشكل به حساب نمي‏ آيند. آنها را با اينگونه موارد اشتباه نگيريد. مثلاً گذاشتن روكش روي مونيتور كامپيوتر و/يا كي‏بورد بعد از خاموش كردن آن، يا انداختن چادر روي ماشين. در كل، اعمال افراطي براي حفاظت از يك چيز، مشكل به حساب مي‏ آيد نه مقدار معقولِ آن.

Wish-List: Interface to Offshore Software from MATLAB

  • Interface to OrcaFlex from MATLAB
  • Interface to OFFPIPE from MATLAB
  • Interface to MOSES from MATLAB

۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

Current Study
Effect of CWC on the Behavior of Line-Pipe
Recently Done
Stress-Strain Ramberg-Osgood to Moment-Curvature (SS2MC)
MATLay
FatMAT
Study Wish-List
Local Buckling Checks (DNV-OS-F101, LC & DC)
Weld Repair Calculation
Roark
MATLAB Programming
3D Mesh import from MATLAB to AutoCAD
Interface to OFFPIPE from MATLAB or DOS
GMDH Pipe Laying System Identification from OFFPIPE Input/Output to find Barge Settings
Programming Wish-List
SAP 2000
OrcaFlex
Comsol Multi-Physics
MOSES
News
ARMAT Upgrade

۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

بهینه سازی لوله سیما احمدزاده

حدوداً اول آبان 1380، خانم مريم‏السادات پورمظفر با من تماس گرفت و از من خواست كه در برنامه‏نويسي پايان‏نامه يكي از هم‏كلاسيهاش، به نام سيما احمدزاده، بهش كمك كنم. دو سه روز به دفاع پايان‏نامه‏ش مونده بود. تعجب كردم؛ چرا اينقدر دير به فكرش افتاده بود! خلاصه اينكه شماره من رو به احمدزاده داد و اون هم تلفني صورت مسأله رو به من گفت؛ بهينه‏سازي يك خط لوله بود، به طوري كه هزينه‏ش كمينه باشه. برنامه‏ش رو نوشتم، اما جواب نمي داد. قيدهاي مسأله رو چك كردم؛ ديدم يكي از قيدهاش ساده مي‏شه و به عبارت 0>1 مي‏رسه! معنيش اين بود كه ايشون پيكربندي مسأله رو غلط انجام داده بودند. در اون شرايط گفتن حقيقت به خانم احمدزاده باعث استرس فراوان و درهم‏گسيختگي افكارش مي‏شد و بعيد مي‏دونستم كه بتونه سروته قضيه رو هم بياره و از پايان‏نامه‏‏ش دفاع كنه. براي همين حقيقت رو بهش نگفتم و به جاش ازش پرسيدم كه ببينم مي‏دونه كه جوابش حدوداً چي مي‏شه. فكر كنم سايز لوله رو 40 اينچ گفت. ضخامتش الآن يادم نيست. من هم اون قيد غلط رو طوري تغيير دادم كه به جواب مورد انتظار اون برسه. برنامه‏ها رو براي احمدزاده فرستادم. از پورمظفر خواستم كه از احمدزاده بخواد كه بعد از دفاع و گرفتن نمره با من تماس بگيره؛ بهش نگفتم چرا، اما دليلش اين بود كه مي‏خواستم حقيقت ماجرا رو به احمدزاده بگم.
دفاع برگزار شد و پورمظفر به من اطلاع داد كه احمدزاده نمره لازم رو گرفته، اما احمدزاده ديگه هيچ وقت با من تماس نگرفت.
از اون روز تا الآن حدوداً 10 سال مي‏گذره؛ شايد سيما احمدزاده يه روزي اتفاقي اين متن رو ببينه و جريان رو بفهمه. نفهميد هم نفهميد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

یادداشت 7 اردیبهشت 1390 - نقاشی در اتوکد

اوایل آبان 1380، تازه کامپیوتر خریده بودم و یه چند تا نرم‏افزار روش نصب کرده بودم؛ از جمله اتوکد. یه روز بروبچه‏های فامیل اومده بودن خونه ما. کامپیوتر رو دیدن و پیشنهاد کردن که من یه چیزی بکشم. من هم اتوکد رو باز کردم و یه پسر مضحک کشیدم. (به جای استفاده از دنده چپ اولی،J) یه کپی ازش برداشتم و یه دختر هم ازش کشیدم. در این راه از یاری بروبچه‏ها کمال استفاده رو بردم. بعدش هم به محیط Paint منتقلش کردم و با راهنمایی اونها رنگ‏آمیزیش کردم. شد یک wallpaper. یادش به خیر!

خرمشهر، خوابگاه عشایر


۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

ملينا خوابش نبرده (معرفي يكي از همكارانم)

خانم سارا حقيقي،‌ يكي از همكاران من است. كارداني خود را در رشته حسابداري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب اخذ كرده‏ اند. ايشان در بخش طراحي و نقشه كشي شركت كار مي‏كنند. به نرم‏ افزارهاي AutoCAD و CorelDRAW تسلط دارند. با آنكه مشغله بسيار زيادي دارند، در ضمن كار، بار ديگر به تحصيل پرداختند و بسيار هم موفق عمل كردند؛ كارداني گرافيك را با معدل 20 به پايان رساندند. در وبلاگ همكلاسي 44، كه مطالب آن را ايشان تهيه كرده‏ اند، بخشهايي از فعاليتهاي ضمن تحصيل و كار ايشان را مي‏توانيد ببينيد.
او فرزندي دارد، كه نامش ملينا است. به عشق ملينا مجموعه كتابهايي نوشته است؛ از مجموعه كتابهاي ملينا، كتابهاي زير مجوز چاپ گرفته ‏اند.
  • شب شده پر ستاره، ملينا هنوز بيداره ـ چاپ شده
  • رنگ و قلم و گواش، ملينا شده يه نقاش ـ چاپ شده
  • جمعه روز تميزي، ملينا چقدر عزيزي ـ دردست چاپ
  • گل گل گل گلاب پاش، ملينا داره يه آبپاش ـ دردست چاپ
  • ملينا غصه داره، كتاب و كرده پاره ـ دردست چاپ
  • من اون و خيلي دوست دارم، اسمش و كنجد مي‏زارم ـ دردست چاپ
اين هم خود ملينا (دختربچه زردپوش با تل قرمز):

خانم حقيقي از مؤسسان يك شركت بازي‏هاي رايانه ‏اي به نام "شركت آميتيس بازي رايان" هم هست؛ در حال حاضر، اين شركت بر روي چند پروژه كار مي‏كند:
  • ساخت بازي مجموعه كتابهاي ملينا، كه با بنياد ملي بازيهاي رايانه‏ اي قرارداد بسته است.
  • ساخت يك بازي براي نيروي دريايي ارتش.
  • ...
خانم حقيقي بخشهايي از اشعاري را كه خودش سروده را در وبلاگ پای عریان جوانکها گذاشته است (خانم حقيقي غير از دو وبلاگ پيش‏گفته، وبلاگ[هاي؟!] ديگري هم دارد.)
ايشان در كنكور سراسري پيشين در دانشگاه نوشهر پذيرفته شده‏ اند، اما به دليل آنكه تمركز كار و زندگي ايشان در تهران است، ترجيح داده ‏اند بورسيه كارشناسي دانشگاه جامع علمي كاربردي شوند و اكنون، ضمن كار، در حال تحصيل هم هستند.

برايشان آرزويي نمي‏كنم؛ خودشان به آرزوهايشان جامه عمل مي‏پوشانند.

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

ابراهيم مددي كيست؟

ابراهيم مددي كيست؟
معرفی یکی از هم‏مدرسه‏ای‏هایم، که از نهضت سوادآموزی به مدرسه آمد و با پشتکاری که داشت، به دانشگاه راه یافت و لیسانس جوشکاری [؟] گرفت و در حال حاضر فوق لیسانس مهندسی صنایع دارد [؟] و در ایران خودرو [؟] کار می‏کند

چند وقت پيش (حدود 2، 3 سال پيش) به ياد ابراهيم مددي افتادم. بهش فكر مي‏كردم كه چطوري با پشتكار از نهضت سوادآموزي به دانشگاه رفت تا براي بعضي از دوستام تعريف كنم، كه اتفاقاً فرداي اون روز توي رستوران موبي‏ديك كه داشتم ناهار مي‏خوردم، ديدم ابراهيم مددي هم در همون رستوران داره ناهار مي‏خوره. پيش خودم گفتم بعد از ناهار مي‏رم باهاش صحبت مي‏كنم، اما ناهارم كه تموم شد، اون رفته بود. روز بعش باز هم موقع ناهار نزديك همون رستوران ديدمش. اين دفعه داشت از مقابل من رد مي‏شد. من رو نشناخت و گذشت. بهش سلام كردم و خواستم باهاش صحبت كنم؛ توجه نكرد و رد شد. صداش كردم و گفتم مگه شما ابراهيم مددي نيستيد. گفت چرا هستم. گفتم بچه نظرآبادي؟ گفت آره. ازش پرسيدم ببينم من رو به ياد مياره. اسمم رو هم بهش گفتم. ولي به ياد نمي‏آورد. در هر صورت من رو فراموش كرده بود.
ابراهيم رو از بچگي نفرستاده بودن مدرسه، واسه همين بعدها به نهضت سوادآموزي رفته بود و از اونجا هم به مدرسه راهنمايي اومده بود. در مدرسه راهنمايي اكثراً در صبحگاه و/يا ظهرگاه مي‏ديدمش كه جلوي صف مي‏اومد و بخشي از صبحگاه و/يا ظهرگاه رو اجرا مي‏كرد. بعدش هم در يك دبيرستان درس خونديم. سال سوم دبيرستان كه بودم، رشته رياضي در نظرآباد تشكيل نشد، به هشتگرد رفتيم و ابراهيم چهارم دبيرستان بود. در اون دوران مي‏ديدم كه داشت براي كنكور آماده مي‏شد. در كنكور شركت كرد و در كارشناسي جوش [؟] پذيرفته شد. بعدها كه براي خريد كتاب به ميدان انقلاب اومده بودم، ابراهيم رو اونجا ديدم؛ مي‏گفت كه از رشته خودش راضي نيست. اين آخرين دفعه كه فكر كنم بعد از حدود 20 سال ديدمش، گفت كه فوق ليسانس مهندسي صنايع گرفته و در ايران خودرو مشغوله. ظاهراً ايران خودرو يك سري كلاس در انجمن مهندسان مكانيك (كه در خيابان سپهبد قرني، نزديك رستوران موبي‏ديك، قرار داره) برگزار كرده بود، كه ابراهيم هم جزو شركت‏كنندگان در اون كلاس بود.
...
از ابراهيم و دوستان ديگري كه مي‏شناسنش، مي‏خوام كه اگه اين متن رو ديده‏اند، اطلاعات بيشتر، يا اصلاحيه‏اي اگه دارند برام بفرستند؛ مخصوصاً براي اون جاهايي كه با علامت سؤال توي نبش مشخص كرده‏ام.

۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

استيصال

"خدايا! نمي‏دانم چه بايد بكنم. مانده‏‏ ام گرفتار با اين آدمها. امروز عصر، در پارك قدم مي‏‏زدم، يكي را ديدم، نظرم را جلب كرد. مردي آرام نشسته بود، فكر مي‏‏كرد كه تغيير و تحول را شروع مي‏‏كند و فكر مي‏‏كرد، اگر ثانيه‏‏ ها تكرارپذير بود، كنف‏‏ يكون مي‏‏شد.
به اتاق زمان رفتيم، او را به گذشته دلخواهش بردم. او را با همان تجربه، با همان فكر، به گذشته دلخواهش بردم. راهنمايي‏‏ اش كردم!
او باز همان‏گونه زندگي كرد؛ دوباره همان‏گونه تجربه كرد، و دوباره، همان شد كه بود، دروغ گفت،
مانند بقيه.
دنبال يكي مي‏‏‏‏گردم كه از گذشته پشيمان نباشد، راهنمايي‏‏‏ ام كن!"
از دفتر يادداشتهاي روزانه يك غول چراغ جادو

مرجع: مجله اطلاعات هفتگي، شماره 3188، صفحه 44

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

دستكاري ماتريسها

براي تمرين و اشراف در اعمال روي ماتريسها مي‏توانيد تمرينهاي موجود در بخش Matrices از لينك بالا را انجام دهيد.

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

پنهان کردن نوارهای سیاه طرفین تصویر به قیمت غلط دیدن تصویر

پنهان کردن نوارهای سیاه طرفین تصویر به قیمت غلط دیدن تصویر

(در ادامه بازشناخت علل برخي از مشكلات رفتاري)

امروز يكي ديگر از مسائلي را كه مطرح كرده بودم مختصراً توضيح مي‏ دهم. مسأله اين بود:
  • استفاده نابجا از حالت Wide Screen در تلويزيونهاي LCD

پیش از پرداختن به این موضوع نخست چند اصطلاح و نکته را بازمی ‏گویم:

نسبت پهنا به ارتفاع یک تصویر را نسبت دید یا aspect ratio می‏ گویند. اگر تصویر یک شخص خوش‏ اندام و یک شخص معمولی را با هم مقایسه کنید، خواهید دید که بخش اعظم تفاوت آنها در نسبت دید بخشهای مختلف اندامهای متناظر آن دو است. می‏ دانید که بخش قابل توجهی از احساسات ما نسبت به دیگران، به ویژه جنس مخالف (تا هنگامی که دهان نگشوده‏ اند)، به تناسب اندام آنها برمی‏ گردد. در اینجا نمی‏ خواهم در مورد نسبت دید و تاریخچه مربوط به نسبت دید فیلمها و دستگاههای پخش فیلم، به ویژه تلویزیونها، خیلی توضیح بدهم. تنها به این اشاره می‏ کنم که نسبت دید فیلمها ممکن است متفاوت باشد. برای دیدن تصویر درست فیلم را باید با همان نسبت دیدی که تولید شده است دید. البته اگر نسبت دید را اندکی تغییر دهید، تغییر محسوسی در تصویر نمی‏ بینید.

همانطور که حتماً شما هم تا کنون دیده‏ اید، مصرف نسلهای جدیدی از تلویزیونها که با نام LCD می‏ شناسند، همگانی شده است و دیگر ندرتاً از تلویزیونهای CRT استفاده می‏ شود. ابعاد صفحه نمایش تلویزیونهای LCD به دلایل فنی و تجاری، همانند صفحه نمایش تلویزیونهای CRT دیگر 4:3 نیست. اما برنامه‏ ها و فیلمهایی که از سیمای ایران و اکثر جاهای دیگر پخش می‏ شود نسبت دیدشان 4:3 است. البته ندرتاً فیلمهایی پخش می‏ شود که با نسبت دیدهای دیگری تولید شده‏ اند، اما آن فیلمها هم معمولاً طوری پخش می‏ شوند که برای دیدن تصویر درست باید از همان نسبت دید 4:3 استفاده کرد. نسبت دید تصویر زیر 4:3 است. عمداً JLo را که اکثر کارشناسان او را به عنوان فردی خوش‏ اندام قبول دارند، انتخاب کرده‏ ام. شکل یک دایره و یک مربع را هم به این تصویر اضافه کرده‏ ام.



اگر از تلویزیونی استفاده کنید که صفحه تصویر آن 16:9 باشد، برای اینکه این تصویر کل آن صفحه را بپوشاند باید آنرا از چپ و راست بکشید. در این صورت تصویر زیر به دست می‏ آید.



همانگونه که می‏ بینید، از چشم‏ نوازی این تصویر نسبت به تصویر اول مقداری کاسته شده است و فکر نکنم دیگر کسی بر مبنای قضاوت از روی دیدن این تصویر، JLo را شخصی خوش‏ اندام به حساب آورد. نیز می‏ بینید که دایره را بیضی می‏ بینید و مربع را مستطیل. علاوه بر این، دو مشکل دیگر هم پیش می‏ آید. یکی از مشکلها تغییر ابعاد و اندازه چیزهایی است که اراده نشده بوده که آنگونه تغییر کنند. برای نمونه، در تصویر بالا سر JLo در ژستهای اول و دوم از سمت راست ضمن آنکه کج دیده می‏شود از بقیه ژستها بلندتر هم هست. مشکل دیگر فقط در هنگام دیدن فیلم قابل تشخیص است و آن این است که حرکتهای ریزی در اجزای متحرک دیده می ‏شود که نه توسط سازنده فیلم اراده شده است و نه معقول است. مثلاً هنگامی که سر یک شخص به سمتی خم می‏شود، احساس می‏شود که سلولهای صورتش نسبت به هم حرکت می‏کنند.




اکنون پرسش آن است که چرا اکثر مردم (بیش از 90 درصد) هنگام تماشای فیلم، از حالت Wide Screen استفاده می ‏کنند؟ توضیح پاسخ با کمک تصاویر پیشین ساده است؛ اگر بخواهیم تصویر نخست را در تلویزیونی با مشخصات پیش‏ گفته درست ببینیم، نمایش آن را باید روی 4:3 بگذاریم. در این صورت تصویر در صفحه نمایش تلویزیون به صورت زیر دیده می‏ شود.


همانگونه که در این تصویر می‏ بینید، دو نوار سیاه باریک در چپ و راست تصویر ظاهر شده است. بسیاری از مردم ترجیح می‏ دهند تصویر نادرست و نازیبایی را همراه با همه مشکلاتی که پیشتر توضیح دادم، ببینند، اما این نوارهای سیاه را نبینند؛ چون فکر می‏ کنند همیشه باید از همه فضای صفحه نمایش تلویزیون استفاده کنند.

لينك براي مطالعه بيشتر: نسبت دید در ویکیپدیا

چند گوشزد:
  • از مطالعه نسبت دید در ویکیپدیا به اشتباه نیفتید؛ تصویرهای موجود در آن در مورد نسبت دید در هنگام فیلمبرداری است. روشن است که در آن هنگام نسبت دید هرچه باشد، تصویر درست است.
  • نسبت دید برای درست دیدن اکثر فیلمهایی که در ایران پخش می‏ شوند 4:3 است.
  • در مورد تلویزیونهای با نسبت صفحه نمایش دیگر نیز ماجرا شبیه به همین است که توضیح داده شد.
  • برخی از فیلمهایی که از تلویزیون پخش می‏ شوند، با نسبت دیدی غیر از 4:3 ساخته شده‏ اند. در این گونه موارد هنگام تماشای فیلم می‏ بینید که در بالا و پایین صفحه هم نوارهای سیاهی وجود دارد. در این صورت با تست کردن چند نسبت دید دیگر ممکن است بتوانید از فضای بیشتری از صفحه نمایش تلویزیون استفاده کنید. البته در این صورت، احتمالاً کل یا بخشی از زیرنویس و/یا آگهی‏ هایی که در بالا و/یا پایین صفحه نمایش پخش می‏ شوند، از صفحه نمایش بیرون می‏ افتند و دیگر نمی‏ بینید.
  • اگر پذیرفته‏ اید تصاویر و فیلمها را با نسبت دید درست ببینید، بیشتر لذت می‏ برید، این کار را انجام دهید. اما لازم نیست که همه را متقاعد کنید که این کار درست است و کاری که اکثر مردم انجام می‏ دهند نادرست است؛ یادتان باشد که در این صورت شما در گروه اقلیت قرار دارید.

۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

پُر كردن خودكار جداول خلاصه نتايج تحليل A&R به ياري متلب

پس از انجام تحليل A&R به ياري نرم‏ افزار OFFPIPE، از خروجيهاي آن بايد جدولهاي خلاصه‏ شده‏ اي تهيه گردد. اين جدولهاي خلاصه در Excel تهيه مي‏گردد. اعداد داخل هرکدام از سلولهاي اين جدولها از داخل فايلهاي خروجي OFFPIPE استخراج مي‏شود.
با توجه به اينکه حجم داده‏ هاي خروجي بسيار زياد است، تهيه کردن اين جدولها بسيار زمانبر است. به طور معمول، پس از هر بار تحليل A&R، حدود 50 نفرساعت کار لازم است تا اين جدولها تهيه گردد. براي اين کار فايلهاي خروجي OFFPIPE بين سه نفر تقسيم مي‏شود، و اين سه نفر با پردازش چشمي اين خروجيها، جدولها را پس از دو روز کار مداوم تهيه مي‏کنند. براي احتراز از درگير کردن نسبتاً زمانبر چند نفر در اين کار و کار چشمي و دستي اين نفرات در چنين کاري، کاهش زمان تهيه اين جدولها، و كاهش احتمال خطاي كاربر، برنامه‏ اي تهيه شده است که اين کار را به طور خودکار انجام مي‏دهد. با اين برنامه، تنها يک نفر درگير کار مي‏شود و در کمتر از 15 دقيقه همه جدولها تهيه مي‏شوند.


كلمه‌هاي كليدي: OFFPIPE، تحليل A&R، متلب
Keywords: OFFPIPE, Abandon and Recovery Analysis (A&R Analysis), MATLAB

اين يك نرم‏ افزار حرفه‏ اي براي شركتهايي است كه در كار نصب خطوط لوله در زير دريا فعاليت دارند.

۱۳۸۹ خرداد ۲۳, یکشنبه

آزادی؛ جز تو چیزی مقدس نیست
وقتی هستی نفس هست و قفس نیست
به تو رسیدن هم کار هرکس نیست
از تو نوشتن خوبه، اما بس نیست


دانلود
مرجع

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

انتقال داده‏ هاي بيانگر نمودارهاي دوبعدي از متلب به اتوكد

انتقال داده‏ هاي بيانگر نمودارهاي دوبعدي از متلب به اتوكد

اين يك نسخه اوليه بسيار قديمي هست كه حدود 10 سال پيش نوشته‏ ام. چگونگي استفاده از آن هم، با توجه به شكلها مشخص و گوياست. نمونه را هم عمداً اينگونه ساخته‏ ام تا كارآيي تابع Mat2CAD در هنگام برخورد با Inf و NaN نمايان شود.

function Mat2CAD(x,y,fname,color,zoomopt)
%MAT2CAD Converting of MATLAB 2D-graph data to AutoCAD script file.
%   MAT2CAD(X,Y,FNAME) creates an AutoCAD script file from data vectors
%   X and Y. X and Y must be vector arrays with the same length. They may
%   contain Inf and/or NaN.
%   FNAME is the Output Script File Name, with extension scr.
%   This function is using just AutoCAD pline command for plotting.
%
%   Numerical Recipes for Solving Engineering Problems using MATLAB
%   By: Mehdi Mosafer, Rev. 0.1, 2001.
%       http://mmnrecipes.blogspot.com
L=length(x);
j1=find(isinf(y));
j2=find(isnan(y));
j=[j1(:);j2(:)];

fid=fopen([fname,'.scr'],'wt');
if (nargin>3)&&(~isempty(color))
    fprintf(fid,'cecolor\n');
    fprintf(fid,[num2str(color),'\n']);
end
fprintf(fid,'pline\n');
for k=1:L
    if ~isempty(find(k==j))
        fprintf(fid,'\n');
        fprintf(fid,'pline\n');
    else
        fprintf(fid,'%g',x(k));
        fprintf(fid,',');
        fprintf(fid,'%g\n',y(k));
    end
end
fprintf(fid,'\n');
if (nargin<5)||((nargin>4)&&(zoomopt==1))
    fprintf(fid,'zoom\n');
    fprintf(fid,'extents\n');
    fprintf(fid,'\n');
end
fclose(fid);

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

يادآوري ـ خلاصه بحث كلاس در 7 اسفند 1388

  • هوش يك توانايي ذهني نهادين و غير قابل تغيير انسان نيست؛ با تمرين مي‌توان قابليتهاي مغز را بهبود بخشيده و هوش خود را بالا برد.
  • هوش حدود 70 درصد انسانها متوسط است.
  • بخش قابل توجهي از هوش هر شخص به مهارتهاي رياضي او وابسته است. لنگ زدن در رياضي به معني لنگ زدن در همه درسهاي تخصصي است؛ هرچه زودتر دست به كار شويد و مطالعه رياضي را از پايه آغاز كنيد. اين كار را به فردا موكول نكنيد؛ فردا دير است.
  • انيشتين هم اگر شب امتحان درس مي‌خواند، در امتحان رد مي‌شد.
  • يكي از عوامل بسيار مهم در موفقيت، پشتكار است.

لينك براي مطالعه بيشتر:

تعاريف مرسوم هوش
ضريب هوشي
علل كاهش ضريب هوشي (مقاله)
نظرات موافق و مخالف با مقاله بالا
احساس رياضي (شناسائي الگو) چيست؟

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

"خوشبختي" و "دلتاي ديراك"

در رياضيات و مهندسي يه چيزي داريم به اسم "كوبش" كه، به غلط، به "تابع ديراك"، "تابع ضربه" يا اسمهاي ديگه‏اي مي‏شناسنش. كوبش رو نمي‏شه به صورت ساده و قابل درك تعريف كرد؛ واسه همين، معمولاً با اثرش بر يك دستگاه يا سيستم مي‏شناسنش.
خوشبختي هم يه همچين چيزيه؛ خودش رو نمي‏شه به صورت ساده و قابل درك تعريف كرد، اما از اثرش مي‏شه فهميد كه يك شخص خوشبخته يا نه. چه جوري؟‌‌‌‌ خيلي ساده؛ كسي كه خوشبخته به خوشبختي فكر نمي‏كنه!

نظرات بيشتر در مورد خوشبختي

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

یادداشت جمعه 15 آبان 1388

  • صحنه اول: در فاصله 100 متری پشت سرویس دانشگاه دارم به سمت اتوبوس می‏دوم. واسه راننده دست تکون می‏دم که یه وقت من رو جا نذاره. اما اتوبوس با تفاوت زمانی 30 ثانیه حرکت می‏کنه. موبایل راننده هم خاموشه. مجبور می‏شم با اتوبوس خط برم دانشگاه.
  • صحنه دوم و سوم و چهارم: وارد اتوبوس خط می‏شم. ردیف اول خالیه، اما شاگرد اتوبوس ازم می‏خواد که اونجا نشینم. من هم یه جای دیگه می‏شینم. در طول مسیر خیلی‏ها می‏خوان تو ردیف اول بشینن، اما ازشون خواسته می‏شه که جای دیگه‏ای بشینن. یه آقای مسن سوار می‏شه و تو ردیف اول می‏شینه. راننده از اونجا بلندش می‏کنه و می‏فرسته جای دیگه‏ای. به طرف و بغل‏دستیش برمی‏خوره. با راننده بحث می‏کنن و کار به تهدید و کلمات رکیک کشیده می‏شه. نهایتاً با پادرمیونی چند نفر سروصدا می‏خوابه.
  • صحنه پنجم: برای برگشت از دانشگاه وارد سرویس دانشگاه می‏شم. دو تا از صندلیهای ردیف اول خالیه (از هر طرف یه دونه). از اون استادی که در ردیف سمت راست اتوبوس نشسته اجازه می‏خوام که در کنارش بشینم. انگار که صندلی اتوبوس از اموال شخصیش باشه، با گستاخی بهم می‏گه اگه تنها باشه راحت‏تره. چیزی بهش نمی‏گم و می‏رم داخل‏تر؛ تقریباً همه ردیفهای دوصندلی رو یکی از استادها پر کرده و هیچ کس به رو خودش نمیاره که اینی که تازه اومده تو هم باید یه جایی بشینه. بالاخره یکی از استادها که من رو می‏شناسه پیشنهاد می‏ده که در صندلی کنارش بشینم.

۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه

یادداشت چهارشنبه 13 آبان 1388

عملیات مساحی پیش از نصب خطوط لوله فاز 12 پارس جنوبی تموم شده و من از شناور یزد پیاده شدم. فردا برمی‏گردم تهران. اینترنت هم دچار اختلالاتی شده.

۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

يادداشت شنبه 2 آبان 1388

امروز عسلويه بودم. رفته بودم براي نظارت بر اجراي هيدروتست خط لوله 32 اينچ سيري ـ عسلويه. قرار بود تا پايان پروژه كه بيشتر از يك هفته طول مي كشيد اونجا باشم. اما بعد از ظهر برگشتم تهران، چون هنوز سوخت لازم براي انجام اين عمليات تهيه نشده بود!

۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

نمونه‏ هايي از مسائل مهندسي مكانيك

در نمونه صفحات كتاب شگردهاي عددي مي‏ توانيد نمونه‏ هايي از مسائل مهندسي مكانيك را دانلود كنيد و ببينيد. اگر در اين فايل pdf دقت كنيد، بخشهايي از نمونه‏ هاي زير را خواهيد ديد.



* اگر عناوين برخي از درسها برايتان آشنا نبود، به اين معني است كه يا آن درسها از دروس اختياري است، يا از دروس فوق ليسانس است، يا در دانشگاه شما ارائه نمي‏ شود، و يا با نام ديگري ارائه مي‏ شود.

استاتیک با متلب

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۶, چهارشنبه

فسيل شدن يعني چه؟


فسيل شدن يعني چه؟

شايد بارها از كساني كه فارغ‏ التحصيل شده و مدتي رو در جايي كار كرده‏ اند جمله‏ هاي زير، يا جمله‏ هايي شبيه به اونها رو شنيده باشيد.
  • فسيل شديم رفت.
  • داريم فسيل مي‏شيم.
  • بياييد سر كار فسيل مي‏شيد.
  • ...
سعي مي‏كنم توي اين چند خط، يه توضيح اندكي در اين مورد بنويسم، تا شايد كساني كه در خطر فسيل شدن هستند، آگاه شن و يه فكري به حال خودشون بكنن.
بعد از اينكه از دانشگاه فارغ‏ التحصيل شديد، معلوم نيست مشغول چه كاري بشيد و از چند درصد از آموخته‏ هاي شما در سر كارتون استفاده بشه. اصلاً ممكنه كاري كه انجام مي‏ديد ربطي به رشتة تححصيلي شما نداشته باشه. چه اتفاقي مي‏ افته؟ به مرور زمان تقريباً تمام آموخته‏ هاتون رو فراموش مي‏كنيد. تا جايي كه ديگه تقريباً همة آموخته‏ هاي تخصصي‏تون رو فراموش مي‏كنيد. مثلاً از يه مهندس مكانيك در مورد معادلات ديفرانسيل ديناميك يك سيستم مي‏ پرسي، با تعجب بهت مي‏گه معادلات ديفرانسيل چه ربطي به ديناميك داره؟! به چنين شخصي در صنعت مي‏گن شخص فسيل‏ شده.

فسيل شدن زودرس چيست؟
گاهي اوقات يك شخص پيش از اينكه تحصيلاتش رو تكميل كنه، وارد بازار كار مي‏شه، و بعد از مدتي كار، براي ادامة تحصيل اقدام مي‏كنه. يا پيش از اينكه بره دانشگاه، به خدمت سربازي مي‏ره، دنبال شوهر مي‏گرده، و يا به هر دليل ديگري، از درس دور مي‏ مونه. بعدش، باز هم به هر دليلي، شروع مي‏كنه به ادامة تحصيل. غافل از اينكه قبلاً فسيل شده. ممكنه سن‏ و سالي هم نداشته باشه، ولي به هر حال تحت شرايط حاكم بر اون فسيل شده. چنين شخصي دچار فسيل‏ شدگي زودرس شده. تعدادشون هم كم نيست؛ كافيه به دانشگاههاي آزاد مراجعه كنيد تا كلي از اونها رو ببينيد. ممكنه براتون عجيب باشه كه اين افراد چطوري وارد دانشگاه شده‏ اند؟! من در صدد جواب دادن به اين سؤال نيستم، چون اهميتي نداره. اما سعي مي‏كنم روش پيش‏گيري از فسيل شدن رو توضيح بدم.

چگونه از فسيل شدن پيشگيري كنيم؟
براي اينكه فسيل نشيد، بايد دانش و اطلاعات خودتون رو به‏ هنگام كنيد. به‏ هنگام كردن دانش و اطلاعات احتياج به صرف زمان داره. مي‏ دونيد كه بازبيني دانش و اطلاعات داشته و افزودن به اون خوردخورد انجام مي‏شه و احتياج به زمان زيادي نداره. به همين ترتيب از دست دادن دانسته‏ ها هم خوردخورد انجام مي‏شه و يك دفعه به خود مي‏ آييد كه اي دل غافل، من كي اينقدر بي‏سواد شدم. بعد از اينكه فسيل شديد، براي اينكه خودتون رو به‏ هنگام كنيد بايد زمان بسيار زيادي رو صرف كنيد، تازه اگه مغزتون كششش رو پيدا كنه؛ اونطور كه من ديده‏ ام كسي نمي‏تونه خودش رو از وضعي كه دچارش شده نجات بده. نجات‏ يافته‏ ها نادرند. بنابراين اگه هنوز فسيل نشديد، يا كاملاً فسيل نشديد، بجنبيد و خوردخورد دانش داشتة خودتون رو مرور و در صورت امكان به‏ هنگام كنيد. پذيرش هيچ چيزي سخت‏ تر از اين نيست كه يه روز به خودتون بياييد و ببينيد كه از مهندس بودن، يا از هر عنواني كه به واسطة تحصيل در رشته‏ تون به دست آورديد، فقط اسمش رو يدك مي‏ كشيد. از ما گفتن.

۱۳۸۶ اسفند ۱۴, سه‌شنبه

معیارهای نادرست در جهان سوم

ديروز رفته بودم انتشارات متفكران. به ‏تازگي كتابي به ترجمة آقاي بهرام پوستي رو چاپ كردن. يه نگاهي به كتاب انداختم و ديدم كلي اشكال و اشتباه فني داره. به آقاي اديب گفتم، قبول نمي ‏كرد. اتفاقآً همون جا كه بودم خود آقاي بهرام پوستي اومد و ديدمش. از ايشون خواستم كتابهايي رو كه داخلشون علوم جديد و برنامه ‏هاي كامپيوتري وجود داره، و ايشون بهشون اشراف نداره، ترجمه نكنن و اجازه بدن جوانها كه از اين مسائل بيشتر سر در ميارن، ترجمه كنن. قبول نكردند، اما يك سري از اشكالات رو كه به ايشون گوشزد كردم، قبول كردند و گفتند در چاپهاي بعدي درستش مي‏ كنن. يك نكتة خيلي جالب كه بهش برخوردم اين بود كه گفتند كه اون كتاب به عنوان كتاب نمونه از طرف هيأت داوران انتخاب شده. البته براي من عجيب نبود، چون مي ‏دونستم كه توي ايران نه شاخصهاي درستي براي انتخاب كتاب برگزيده وجود داره، نه هيأت داورانشون صلاحيت اون كار رو دارن. اين جريان من رو ياد چند تا اتفاق مشابه انداخت كه اونها رو اينجا مختصراً مي‏ نويسم:
ـ چند سال پيش ترجمة كتاب "طراحي اجزاء" نوشتة "شيگلي" به عنوان كتاب نمونة سال انتخاب شد. مترجم اون "آقاي شادروان" از دانشگاه شريف بود. كتاب در صفحاتي بسيار بدكيفيت و با ضخامتي بسيار نامناسب، و با جلدي بسيار نامرغوب چاپ شده بود. در اون ترجمه، آنقدر عجله شده بود كه حتي برخي از نوشته‏ هاي متن كتاب به برخي از شكلها و جداول كتاب ارتباطي نداشت. مثل اين بود كه ترجمه‏ اي نيمه‏ كاره رو بخواهي خيلي سريع تمام كني و از ترجمة ديگري كه در سيستم انگليسي شده بوده كپي‏ برداري كني، اما متن كتاب نبايد در اين سيستم باشه، چون جداول در اين سيستم نيست، و اصلاً كتابي كه داري ترجمه مي‏كني ويرايش SI كتابي هست كه قبلاً ترجمة اون چاپ شده (يا بالعكس). چي مي‏شه؟ يه كتاب بسيار افتضاح، اون هم با اون كيفيت كاغذ و چاپ تهيه مي ‏شه. بدتر از اون اينه كه اون كتاب در شرايطي به عنوان كتاب برگزيده انتخاب مي ‏شه كه ترجمة ديگري از اون كتاب در بازار موجود بوده كه "آقاي ديبايي" از دانشگاه اصفهان، پيش از او چاپش كرده، كه از هر لحاظ بهتر از اون كتاب برگزيده بوده!

ـ حدود 5 سال پيش، مقاله‏ اي رو براي كنفرانس مكانيك، كه در دانشگاه مشهد برگزار مي ‏شد، فرستادم. مقاله مشروط به تغييراتي پذيرفته شد. تغييرات خواسته ‏شده و جواب من يه چيز تو اين مايه ‏ها بود:
1ـ در صفحة 5 متغير S را معرفي نكرده‏ ايد.
جواب من: در صفحة 3 معرفي كرده ‏ام.
2ـ براي رابطة m = ρV مرجع نداده‏ ايد.
جواب من: اين رابطه را اولين بار در كتاب فيزيك اول دبيرستان خوانديم، و براي يك كنفرانس بين‏ المللي شايسته نيست كه براي آن مرجع داده شود.
3ـ با توجه به آنكه ضخامت لايه ‏ها (A) برابر است، رابطة m = AΣρt درست نيست.
جواب من: همانگونه كه در شكل ديده مي ‏شود، A نشان سطح مقطع است، نه ضخامت. ضخامت لايه‏ ها را با t نشان داده ‏ام، و از روي شكل هم معلوم است كه لازم نيست برابر باشند.

با توجه به تغييرات خواسته ‏شده و جوابهاي من، ديگه خودتون متوجه مي ‏شيد كه سواد داور مقاله چقدر كم بوده! نهايتاً مقالة من چاپ نشد. سه سال بعدش اسم يه نفر ديگر رو بعد از اسم خودم نوشتم و مقاله چاپ شد.

ـ حدود پنج سال پيش به اتفاق دو تا از دوستان مقاله ‏اي به كنفرانس صنايع دريايي فرستاديم، كه رد شد. سه سال بعدش همون مقاله چاپ كه شد هيچ، به عنوان مقالة برگزيدة كنفرانس انتخاب شد و جايزه هم گرفت. با اين تفاوت كه اين بار اسم يك نفر ديگر رو به عنوان نويسندة اول آوردند، و به پيشنهاد من، اسمم رو از نويسنده‏ ها حذف كردند.

۱۳۸۵ خرداد ۱۵, دوشنبه

توضیح در مورد کتاب شگردهاي عددي

چكيده دستورهاي سودمند متلب
دستگاههاي معادلات جبري
مقادير ويژه و بردارهاي ويژه
مشتق و انتگرال
دستگاههاي معادلات ديفرانسيل
مسائل مقدارمرزي
برازش تابع به داده ‏ها
بهینه ‏سازی


بخش اول کتاب چکيده ‏ای از دستورهای سودمند نرم ‏افزار متلب در 40 صفحه است. در بخشهای ديگر، روشهای عددی حل مسائل زیر بیان شده است
دستگاههای معادلات جبری، خطی و غیرخطی و کاربرد اس.‏وی.‏دی
مقادير ويژه و بردارهای ويژه
مشتق و انتگرال، به ‏ویژه انتگرال در بازه ‏های بیکران

دستگاههای معادلات ديفرانسيل، با بیان بسیار ساده و کاربردی
مسائل مقدارمرزی، به ‏ویژه روش پرتابی
برازش تابع به داده ‏ها، به ‏ویژه برازش غیرخطی
بهینه ‏سازی، به‏ ویژه الگوریتم ژنتیک

مثالهای کتاب مسائل مهندسي است؛ اکثراً مسائلی است که دانشجویان مهندسی مکانیک با آنها برخورد می‏کنند. همه مثالها با استفاده از نرم ‏افزار متلب حل شده است و برنامه ‏های آنها رايگان است و ازهمین لینک می‏توان دانلود کرد

Genetic Algorithm

بهگزيني مقيد با الگوريتم ژنتيك

۱۳۸۳ آذر ۱۷, سه‌شنبه

شگردهاي عددي
در پاسخيابي پرسشهاي مهندسي
با برنامه‏ريزي متلب

Numerical Recipes
for Solving Engineering Problems
using MATLAB
Mehdi Mosafer